برقرار کردن رابطه «من-تو» با خداوند شخصیت فرد را متحول میکند و از او موجودی دیگر میسازد. این رابطه اگر ادامه پیدا کند به «تولد دوباره» منجر میشود. این رابطه همان رابطه عاشقانهای است که مرده را زنده میکند.
مرده بدم زنده شدم گریه بدم خنده شدم
دولت عشق آمد و من دولت پاینده شدم
این رابطه تیرگیها را میزداید و آلودگیها را پاک میکند. در ادبیات عرفانی ما خداوند به دریا تشبیه شده است.
ما ز دریایم و دریا میرویم
ما ز بالاییم و بالا میرویم
یکی از وجوه تشابه بین خدا و دریا همین است که همانگونه که رودها و برکههای کوچکی که حاوی آب آلوده و تیرهاند در اثر پیوستن به دریا پاک و زلال میشوند، جان ملول و تیره آدمی نیز در اثر همنشینی با خداوند، پاک و زلال میشود. همنشینی با دوستان خدا نیز همین اثر و خاصیت را دارد.
درسهای معنوی و اخلاقیای که از طبیعت و فصل بهار میتوان آموخت بسیار فراوان است. در اینجا به عنوان نمونه به چند مورد اشاره میکنیم.اولین درسی که از فصل بهار میتوان آموخت این است که همانگونه که طبیعت خزان و بهاری دارد، دنیای درون آدمی نیز خزان و بهاری دارد و تحولات مشابهی را از سر میگذراند. بلکه بالاتر از این، از منظر عارفان خزان و بهار جهان بیرون بازتاب خزان و بهار جهان درون ماست.
درسهای معنوی و اخلاقیای که از طبیعت و فصل بهار میتوان آموخت بسیار فراوان است. در اینجا به عنوان نمونه به چند مورد اشاره میکنیم.
درس اول: درون خود را به گلستانی بدل کنیم که همواره خرم و سرسبز است
چکیده
پرسش اصلی این مقاله این است: «آیا خود دین نقشی در خشونت سیاسی بازی میکند؟» در آغاز اصطلاحات مربوط و رایج در ادبیات این بحث، مانند «دین»؛ «خشونت دینی»؛ خشونت سکولار»؛ «خشونت سیاسی» و «فعل اختیاری» را تعریف میکنیم. سپس به بررسی دو استدلالی خواهم پرداخت که میتوان به سود ادّعای اینکه خود دین یگانه علّت به اصطلاح نوع دینی خشونت سیاسی است، اقامه کرد و از این بحث نتیجه خواهم گرفت که این دو استدلال در معرض نقد قرار دارند و هیچ یک قادر به تأیید ادّعای مذکور نیستند. در پایان تبیین مورد قبول خود از علّت و ریشه اصلی خشونت سیاسی به نحو عام و راه حل درست آن را پیشنهاد خواهم کرد. همچنین از بحث خود نتیجه خواهم گرفت که تفکیک مشهور میان خشونت دینی و خشونت سکولار قابل دفاع نیست.
«خداشناسی» با «خداپرستی» فرق دارد؛ خداپرست کسی است که خدا قبلهی او/ محورِ زندگی اوست. (قُلْ إِنَّ صَلَاتِى وَنُسُکِى وَمَحْیَاىَ وَمَمَاتِى لِلَّهِ رَبِّ ٱلْعـٰلَمِینَ) [انعام: ۱۶۲]؛ «[ای پیامبر] بگو: نماز من، عبادت من، زیستن من و مردن من همه برای خداوندی است که پروردگار جهانیان است». پرسش اصلی معنویت قدسی در باب الاهیات این است
ابوالقاسم فنایی: چندی پیش در برنامهی پرگارِ بی بی سی فارسی در باب معنویت شرکت کردم. نظر به اینکه در طی برنامه فرصت کافی برای برطرف کردن ابهامات و پاسخگویی به پرسشهای مطرح شده فراهم نشد، بر آن شدم که با نگارش این یادداشت به پارهای از آن ابهاما ت و پرسشها بپردازم.
1. معنویت چیست؟
قسمت اول از درسنامهی دکتر ابوالقاسم فنایی تحت عنوان «معنویت قدسی» اینک در پیشروی شما گرامیان است. چکیدهای از محتویات این درسنامه پیشتر در روزنامه شرق (شماره، 1518، چهارشنبه 13 اردیبهشت 1391، ص 10 و شماره 1524، چهارشنبه 20 اردیبهشت 1391، ص 9) منتشر گردیده است. علاقهمندان به پیگیری این گفتارها میتواند روزهای چهارشنبه خواننده ستون ویژهی «معنویت قدسی» در روزنامه شرق باشند.
آیا در مقام نقد و رد یا پذیرش یک مدعا میتوان/باید شخصیت/انگیزهی مدعی در طرح آن مدعا را در نظر گرفت یا نه؟
چکیده: «آیا در مقام نقد و رد یا پذیرش یک مدعا میتوان/باید شخصیت/انگیزهی مدعی در طرح آن مدعا را در نظر گرفت یا نه؟». در پاسخ به این پرسش سه نظریه وجود دارد. (1) نظریهی اول میگوید: «چنین کاری همواره مغالطه است»، (2) نظریهی دوم میگوید: «چنین کاری هرگز مغالطه نیست»،
مقدمه
قرار است شرکت کنندگان در سمینار دین و مدرنیته به این دو سؤال پاسخ دهند:
(1) «آیا دین و مدرنیته سازگار و قابل جمعاند؟» و
(2) «در دوران مدرن چه بر سر دین میآید؟»
کپی رایت © 1401 پیام اصلاح . تمام حقوق وب سایت محفوظ است . طراحی و توسعه توسط شرکت برنامه نویسی روپَل